انتخابات آزاد، تنها راهکار ادامه ماندگاری یک دودمان سیاسی است. فیلسوف اُرُد بزرگ
انتخابات درست و سازنده، نخستین داروی دردهای یک سرزمین است. فیلسوف اُرُد بزرگ
کوچک کنندگان انتخابات، با ریشه آن دشمن هستند. فیلسوف اُرُد بزرگ
انتخابات آزاد، دشمن هیچ یک از باورهای مردمی نیست. فیلسوف اُرُد بزرگ
انتخابات، مکان شعبده بازی دیوان سالاران نیست. فیلسوف اُرُد بزرگ
برگزاری انتخابات باید کاملا شفاف، آکواریومی و قابل راستی آزمایی باشد. فیلسوف اُرُد بزرگ
برگزاری انتخابات بی طرفانه و درست، مهم ترین آزمونی است که افکار عمومی از دولت ها می گیرند. فیلسوف اُرُد بزرگ
آدمیانی که انتخابات نیک را بی ارزش می انگارند و آنانی که دانسته بازیگر انتخابات نادرست می شوند، هر دو به یک اندازه به سرزمین خویش پشت کرده اند. فیلسوف اُرُد بزرگ
در کشوری که احزاب و گروه های سیاسی مردمی وجود ندارند، انتخابات هر بار، بیشتر از پیش، به پلشتی می گراید. فیلسوف اُرُد بزرگ
احزاب، نامزدهایی را وارد گردونه انتخابات کنند، که در آینده، موجب سرافکندگی و شرمساریشان نشوند. فیلسوف اُرُد بزرگ
مردم در هنگام انتخابات، باید بیش از هر چیز دنبال برنامه های پیشنهادی احزاب سیاسی باشند. فیلسوف اُرُد بزرگ
هنگام انتخابات، احزاب اعتبار خویش را برای تضمین انجام وعده های نامزدهایشان در میان افکار عمومی به گرو می گذارند. حال آنکه نامزدهای مستقل انتخابات وامدار و متعهد به هیچ کجا نیستند. فیلسوف اُرُد بزرگ
فلسفه برگزاری انتخابات، دادن قدرت تغییر وضع موجود به مردم است. این فرایند به آن ها کمک می کند جامعه خود را از هر نوع فسادی برهانند. فیلسوف اُرُد بزرگ
در کتاب سرخ می خوانیم:
فیلسوف اُرُد بزرگ:
تمدن های کهن جهان، تلنباری از اضداد تاریخی در عرصه های گوناگون هستند آنها اکسیژنی برای تنفس نسل های تازه خود ندارند در حالی که تمدنهای جوان، سرشار از میل و خواست عمومی برای بوجود آوردن اثری تازه و ماندگار هستند از همین رو رشد شگفت آور آنها را در عرصه های گوناگون به روشنی می توان دید.
فیلسوف اُرُد بزرگ:
اینکه گفته شود سرزمینی، تمدن چند هزار ساله دارد پس لزوما باید ماهیتی برتر نسبت به دیگر جوامع داشته باشد بدون شک اشتباه است. روشنتر آنکه تمدن ، نتیجه گردهمایی آدمیان است، این بنا برای تامین منافع مشترک آنها بنیان نهاده شده است. در طی زمان هر چه تمدنها قدیمی تر می شوند ارتباط نسل های نوین با تمدن نیاکانشان بویژه در عرصه و منظومه فرهنگ، قطع و دگرگون می شود و گاها وارون بر نگرش نخستین آنها شده است، به طور مثال، تمدنی که بر پایه مهر بنیان نهاده شده است امروز به تقدیس مرگ و خونریزی رسیده است. پس تمدن در هر زمان می تواند شکل گیرد مهم آنست که پویا و زنده باشد و همگان برای خوشبختی کوشش کنند. ثمره و میوه این تمدن جوان می تواند موجب فرهمندی حداقل چندین نسل شود اما همان هم نمی تواند همیشگی باشد و بدون شک نسل های پسین باید به فکر تمدنهای نوین خود باشند.